سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مصوباتی که محقق نشده اند

d 

ولی آقای دکتر این احساس به نظر شما باعث می شود که آقای متکی روز بعد در یک واکنش منفعلانه و از روی سردرگمی دیپلماتیک و توام با ضعف در دیداری چند ساعته به منامه بروند؟

اصلاً این مسئله نباید باعث شود که آقای متکی به عنوان وزیر امور خارجه دست و پای خود را گم کند و روز بعدش در واکنش به احضار کاردار ایران در بحرین به وزارت امور خارجه، ایشان هم سریع راهی بحرین شود و این شائبه را ایجاد کند که اقدام به معذرت خواهی کند.

خوب ایشان رسماً هم معذرت خواهی کردند.

بله پوزش خواستند. ولی به نظر من این مسائل حاکی از یک تناقض و دوگانگی در سیاست خارجی ماست. خوب ما اینقدر ادعا داریم که در بحث پرونده هسته ای در مقابل قدرت های بزرگ غربی می ایستیم اما به راحتی در مقابل یک کشور کوچک آن هم مثل بحرین که یک زمانی جزیی از خاک کشور ما بوده کم بیاریم و مبادرت به عذر خواهی کنیم. این با آن ادعای عزت مندی و سیاست مبتنی بر اقتدار در بحث هسته ای و سیاست خارجی همخوان و همساز نیست. چرا ما باید در مقابل کشورهای ابرقدرت غربی احساس کنیم که قدرتمندانه برخورد کنیم اما در مقابل یک کشور ضعیف ما باید در موضع ضعف و ذلیلانه اتخاذ کنیم این با عقل و منطق سازگاری ندارد. واقعاً چه استراتژی در سیاست خارجی ما حاکم است من هم نمی دانم. من معتقدم که اگر قرار است پوزشی خواسته شود این بحرینی ها هستند که باید پوزش بخواهند. اینکه شریعتمداری حرفی بزنند به عنوان یک فرد ایرانی  و  وزیر خارجه از این صحبت ها پوزش بخواهند تامل برانگیز است. بعد هم در مقابل بحرینی ها موضع رسمی دولت را اعلام می کنند و وزیر خارجه بحرین نیاید عذر خواهی کند من نمی دانم که واقعاً بر دستگاه دیپلماسی ما چه منطقی حکمفرماست.

جالب است که آقای حداد عادل هم در ادامه این تز گفته بودند که من معتقدم بحرین استان 31 ایران است و  گفته بودند که اسناد این ادعا هم در مرکز اسناد وزارت امور خارجه ایران و هم وزارت امور خارجه انگلیس موجود است

من معتقدم اگر امارات و کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس حداقل رویه خود را از ما جدا کنند. اگر آنها ادعا ارضی در مورد ایران دارند ایران هم باید متقابلا ادعای تاریخی ارضی خود را مطرح کند، اگر هم که مخالف این بازی هستند که نهایتاً  به ضرر آنها و کل کشورهای حوزه خلیج فارس منتهی می شود. چون امپراطوری ایران در گذشته مرزهایش تا مصر ادامه داشته است.

اقای دکتر شما هم مثل آقای شریعتمداری فکر می کنید ما باید این امپراطوری را احیا کنیم

نه، من باید این را بگویم که ما نباید به فکر احیای این امپراطوری باشیم و هر تفکری به دنبال توسعه طلبی ارضی و احیای آن امپراطوری باشد خطرناک و بحران زا برای کل منطقه است. من اصلاً  نمی خواهم این را بگویم که مثل آقای شریعتمداری و آقای حداد عادل برویم و بحرین را استان 31  ایران بکنیم نه ما این را قبول نداریم که اقدامی از طرف ایران برای الحاق بحرین صورت بگیرد و هر کس این ادعاها را مطرح کند قابل قبول نیست. منتها این پاسخی است به آن ادعایی که آنها مطرح می کنند و در مجموع آنها هم باید بدانند که وارد شدن به این بحث های توسعه طلبی ارضی هیچ نتیجه ای ندارد. درسهایی 30 سال گذشته در منطقه خاورمیانه این را به آنها اموخته است که منشاء تمامی جنگ ها مثل ایران و عراق، عراق و کویت بحث دعاوی ارضی و مرزی است. من توصیه می کنم که جداً باید از این ادعاها آن هم متقابلاً صرف نظر کرد.

پس شما معتقدید ما باید برای موازنه جنگ تبلیغاتی این توسعه طلبی ارضی را مطرح کنیم.

دقیقًا، این صحبت های آقای شریعتمداری پاسخی به آن ادعا است با این تفاوت که ما دنبال عملی کردن این ادعا نیستیم و بیاییم با توسل به گزینه نظامی بحرین را به ایران الحاق کنیم. به قول شما به عنوان یک حربه تبلیغاتی مقابله به مثل کنیم.  ولی یک نکته که نباید دور از نظر داشت این است که ادعای دولت نهم در عزت و اقتدار در این بحران یک ادعای پوچ و تو خالی بود. به نظر من دولت نهم کارنامه قابل دفاعی در عرصه سیاست خارجی ندارد و در این تنش موضعی کاملاً ذلیلانه از سوی دستگاه دیپلماسی به خصوص شخص رییس جمهور اتخاذ شد که مستقیماً باید پاسخگو باشد که چرا این گونه برخورد می شود؟

در این تنش به نظر می رسید که تحرک دیپلماسی بحرین چیزی بیش از انتظار بود چرا که صبح روز سفر آقای متکی به منامه وزیر امور خارجه بحران درخواست نشست فوق العاده شواری همکاری خلیج را داشت ولی ما در مناقشه جزایر ایرانی کاری نکردیم

من یک مسئله ای را اشاره کنم و آن ارتباط این تنش با پرونده هسته ای است و ایا این مسئله باعث شد ما از موضع ضعف برخورد کنیم؟ من معتقدم اگر پیگیری وضعیت هسته ای باعث شود به ضعف نظام لطمه وارد شود پیگیری این مسئله به نظر من نقض غرض است و باید سیاست هسته ای را رها کنیم  چرا این چنین بهتر است.

در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی شما چه چاره ای را برای مواجهه با این مواضع به تعبیر شما از روی ضعف و ذلیلانه لازم می دانید؟

در کمیسیون داریم یک طرحی را درباره اصلاح روند سیاست خارجی آماده می کنیم چه در ابعاد بین المللی و چه در ابعاد منطقه ای. ما چه در کمیسیون و چه در مجلس به شدت با ضعف در تئوری آن هم  بیشتر از دولت رنج می بریم. مشکل دیگر گزینش های سیاسی و نه علمی در وزارت امور خارجه برای واگذاری مناصب و پست های تخصصی است و اینکه بیشتر بر اساس روابط سیاسی و حزبی انتخاب شده اند. این بیشترین آسیب را بر پیکر سیاست خارجی ما می زند و باید این را به شکلی اصلاح کرد.

مذاکرات بغداد و دیدار سفیران عراق و امریکا در بغداد در دور اول مذاکرات در 7 خرداد قرار بود دور دوم این مذاکرات اواسط ژوئیه برگزار شود با توجه به اینکه دو طرف مذاکرات 4 ساعته بغداد را مفید ارزیابی کردند، من می خواهم بپرسم چرا این مذاکرات برگزار نشد و اینکه چرا آلان هیچ خواست مشخص و روشنی در دو طرف برای مذاکره وجود ندارد؟

من فکر می کنم موضوع مذاکرات از روز اول هم موضوع مناسبی نبوده است. اینکه دو تا کشور بیایند و راجع به کشور ثالث مذاکره کنند این خیلی مشکلی را از روابط ایران و امریکا حل نمی کند و چندان منافع ملی دو کشور را برآورده نمی کند هر چند بی تاثیر نیست اما مسائل مهمتری در روابط و حل مناقشات وجود دارد که مستقیماً به منافع ملی آنها مربوط می شود. اگر مذاکره ای باشد در مرحله اول برای این مسائل باشد ما باید دستور کار مذاکره را عوض کنیم بیاییم راجع به مسائل خودمان صحبت کنیم بعد که پیشرفتی در روابط دو کشور ایجاد شد به مسائل دیگر بپردازیم.

یک نگاهی که پیرامون دور اول مذاکرات بود این بود که کاظمی قمی عنوان کرده بود که اگر حسن نیتی در ادامه مذاکرات از سوی امریکا وجود دارد با وجود گذشت ماهها از ربودن 5 دیپلمات  ایرانی در بغداد گشایش در روند آزادی انها شکل نگرفته است شما رد پای این موضوع را در ادامه مذاکرات چقدر تاثیر گذار می دانید و اینکه چون ما خواسته و انتظاراتمان برآورده نشد تمایلی به ادامه مذاکرات نداشتیم.

در دستور کار مذاکرات و یا حداقل آن طوری که اعلام شد بحث آزادی دیپلمات ها نبود.

ولی خوب در ادامه مذاکرات مطرح شد.

بله، درست است این مسئله بی تاثیر نبود ولی خوب حداقل به سفیر ما این اجازه داده شد که یک دیداری با دیپلمات ها داشته باشد و پیشرفتی در این روند داشته باشد و این مسئله یک چراغ سبز از سوی امریکا برای ادامه مذاکرات بود. من معتقدم بایستی مذاکرات را ادامه داد اما صرفاً نباید محدود به موضوع عراق باشد بحث هسته ای هم باید در این مذاکرات پرداخته شود. ما نباید  مسئله عراق را در متن قرار می دادیم و معتقدم می بایست مشکلات و بحران های ما در متن مذاکرات باشد.

ماههای پایانی مجلس هفتم را شاهد هستم هر چند شما در انتخابات میان دوره ای به قافله مجلس پیوستید و 3 سال است که در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حضور دارید. ارزیابی شما از عملکرد مجلس هفتم و خصوصاً کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی چگونه است؟

عملکرد مجلس عملکرد مثبت و قابل دفاعی نیست. مجلس در مجموع با توجه به اینکه اکثریت نمایندگان و اعضا کمیسیون ها از طیف حاکم هستند، شأن نظارتی مجلس تنزل پیدا کرده است. کاهش تذاکرات به دولت و محدود کردن تذاکرات شفاهی حاکی از این امر است

مثل همین حذف نام نمایندگان تذکر دهنده از سوی هیات رییسه.

بله و همین هم باعث درگیری های بین نمایندگان منتقد و اعضای هیئت رییسه مجلس شده است. این کلاً  نمایی از تنزل جایگاه نظارتی مجلس و عملکرد ضعیف آن است. در بحث قانون گذاری هم مجلس ضعیف است چون هیچ قانون مهم و تاثیر گذاری که در سرنوشت دولت و مجلس تاثیر گذار باشد را تصویب نکرده است. تنها قانونی که مهم بود همان لایحه مدیریت خدمات کشوری بود که همان هم فعلاً سرنوشتش دچار ابهام و اما و اگر است. بحث کمیسون امنیت ملی هم مثل سایر کمیسیون ها و مجلس اعضایش تخصصی و کاردان نیستند. بعضاً بسیاری از این افراد با ساده ترین نظریه های مربوط به امنیت و سیاست خارجی آشنا نیستند.

مثل آقای بروجردی رییس کمیسیون و گفته و اصطلاحات عجیب و غریبش در سفر به امریکای لاتین در سال گذشته؟

حالا اگر اجازه بدهید من اسم شخصی را نمی برم. ولی در مجموع اطلاعات تخصصی اعضای کمیسیون بسیار پایین است و تاثیر گذاری کمیسیون هم بسیار افت پیدا کرده و دچار نقصان شده است. به صورتی که در پرونده هسته ای کمیسیون به شکل منفعلانه ای برخورد می کند و اعضای کمیسیون بی خیال تحولات پرونده هسته ای شده اند در شرایطی که کمترین بی توجهی و اشتباه در بحث پرونده هسته ای می تواند تمام هستی کشور را به باد بدهد.

مسئله ای که طی چند هفته اخیر شاهد آن هستم بحث بلند شدن دیوار بی اعتمادی بین دولت و رسانه است. بعد از توقیف روزنامه هم میهن و خبرگزاری ایلنا و حتی حمله شدید به برخی روزنامه های مستقل نظیر شرق، اعتماد ملی و اعتماد این شکاف رسانه ای وسیعتر شده است. من می خواهم این را بپرسم با توجه به اینکه اکنون طیف حاکمیت یکدست شده است واقعاً چه اصراری وجود دارد که طیف رسانه را هم یک دست کنند؟

دولت یک انتظارات غیر منطقی و غیر معقولانه از رسانه ها دارد. تنگ نظری دولت در زمینه ارئه آزاد اخبار باعث شده که آن آزادی رسانه ای که در دولت گذشته وجود داشت در دولت نهم وجود نداشته باشد و آستانه تحمل دولت در تحمل رسانه ها بسیار پایین و نازل باشد. اقدام به بستن سایت ها و روزنامه ها و خبرگزاری ها از سوی وزارت ارشاد نشان از تغییر رویه است در گذشته این کار از سوی دادگاه صورت می گرفت و هیات منصفه بود که رای به بستن یک رسانه می داد. بعد هم اساساً یک نشریه و یک رسانه را نباید تعطیل کرد. اگر مطلبی نوشته شده باید جواب آن را داد نه اینکه ما بیاییم و هویت رسانه ای را حذف کنیم. آلان در طول ماه گذشته سه سایت ایران نیوز، بازتاب و فردا تعطیل شده است و خبرگزاری ایلنا و مطبوعات منتقد نظیر هم میهن را تعطیل کرده اند. این تنگ نظری مردم را به سوی نامطلوبی می برد.

یعنی شما معتقدید که چرایی این برخوردها به این دلیل است که دولت نسبت به نقد عملکرد خودش بسیار حساس است؟

بله بسیار حساس شده است.

خوب این یعنی اینکه دولت با این اقدامات قصد دفاع از کارنامه خودش را ندارد و گر نه خوب چه اشکالی دارد دولتمردان که مدام از شفافیت کارنامه کاری خود دم می زنند این نقد رسانه های اتفاقاً به بهبود وجهه و کارنامه کاری آنها هم کمک می کند.

بخش قابل توجهی از این بی تحملی های بر می گردد به ناتوانی دولت در ارائه یک عملکرد مثبت و کارایی مطلوب. وقتی مدام عملکرد دولت نقد می شود خوب این یعنی اینکه یک تفاوتی در عمل و گفتار دولت وجود دارد. دولتی که این همه در مقابل انتقادات بی تحمل باشد در گذشته سابقه نداشته است. با وجود هجمه رسانه های طرفدار به دولت گذشته هیچ وقت ما شاهد این بی تحملی در دولت اصلاحات نبودیم. چرا که دولت هم به شکل قابل قبولی می آمد جواب این نقدها را می داد. اما آلان تا نقدی مطرح می شود به جای اینکه طرفداران دولت بیایند پاسخگوی انتقادات باشند به آسانترین راه یعنی تعطیلی رسانه پناه می برند و به این شکل جامعه را نسبت به دسترسی آزاد به اطلاعات محروم می کنند.

در بین اعضای فراکسیون اقلیت شما به جمع کننده امضای استیضاح معروف شده اید. حتی بی بی سی هم در یک کاریکاتور شما را در حالیکه با یک برگه دنبال امضاء نمایندگان می گردید نشان داده بود( قنبری می خندد) بعد از استیضاح دو وزیر آیا باز هم استیضاح وزیر دیگر در دستور کار فراکسیون هست؟ اگر جواب شما مثبت است چه وزیری؟

با توجه به اینکه اکثریت نمایندگان هم سوی طیف حاکم هستند و هیات رییسه مجلس هم دخالت منفی در بحث استیضاح دارد من معتقدم که استیضاح وزیری به آن شکلی که منجر به تغییر وزیر شود، به نتیجه نمی رسد. اما این باز سلب مسئولیت از ما نمی کند و اینکه دنبال استیضاح وزیر نرویم. همین که استیضاح وزیر مطرح شود و مشکلات آن وزارت خانه در صحن علنی مجلس به بحث گذاشته شود و ناکارامدی آن وزیر را متذکر شویم در یک سطح کلان می تواند در رفتار این وزارت خانه تاثیر گذار باشد و حداقل یک تلنگری است که می تواند به دگرگونی منجر شود. هر چند این دگر گونی مطابق هدف ما نیست. ولی ما در مقابل مسوولیت خود در مقابل مردم انجام دادیم. در بحث وزیر هم با توجه به سطح وسیع ناکارمدی ها در دولت و اینکه ما می دانیم این استیضاح ها به نتیجه ای نمی رسد ولی تا پایان عمر این مجلس با توجه به عملکرد نگران کننده وزیر ارشاد در برخورد غیر منطقی با رسانه ها در دستور کار استیضاح است. اگر چه پیش از وزیر آموزش و پرورش قرار بود استیضاح شود ولی سعی ما بر این است که گزینه بعدی وزیر ارشاد باشد.

عملکرد وزارت امور خارجه هم از نگاه بسیاری حتی اعضای کمیسیون امنیت ملی نگران کننده است

بله، با توجه به عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور آقای متکی هم باید استیضاح شود. اکثر طیف اقلیت بر این امر متفق القولند. ولی خوب با توجه به اینکه مدیریت پرونده هسته ای و بسیاری دیگر از مسائل سیاست خارجی در اختیار ایشان نیست اما چون ایشان در بحث سیاست خارجی مسئول هستند، استیضاح ایشان در دستور کار فراکسیون است. با توجه برخوردهایی که اخیراً هم صورت گرفته است استیضاح متکی جدی است.


مصوباتی که محقق نشده اند

d بخش دوم از مصاحبه:

در کنار سهمیه بندی بنزین معاون اجرایی رییس جمهور و حتی خود رییس جمهور از سهمیه بندی سایر منابع انرژی مثل برق خبر داده اند. با این مشکلاتی که شما اشاره کردید، می شود دورنمایی روشن را برای این قانون نانوشته سهمیه بندی ترسیم کرد؟

سهمیه بندی بنزین مشکلات خود را نشان داده و ناموفق بودن این طرح را همه شاهدند. خود فتاح هم دیگر هم از این عدم موفقیت باید درس بگیرند و بحث سهمیه بندی انرژی را مطرح نکنند. من فکر می کنم با اجرای تقوای اقتصادی به جایی نخواهیم رسید. در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه سعی بر این است که باید بیشتر مصرف کنند تا تولید بیشتر شود. اینکه ما در کشوری که دارای ذخایر نفتی است بیاییم بنزین را سهمیه بندی کنیم، زیاد قابل توجیه نیست. البته بحث هدفمند کردن یارانه ها را باید در نظر داشته باشیم. اما سهمیه بندی بنزین راهکاری مناسب برای هدفمند کردن یارانه ها نیست. ضمن اینکه این بحث سهمیه بندی آثار ناگواری را در تورم داشته است و کسانی که می گفتند بنزین را سهمیه بندی کنیم و عرضه بنزین آزاد نداشته باشیم به خاطر ترس از همین تورم بود. اما اکنون به اثبات رسیده که این اثر تورمی سهمیه بندی به مراتب بیشتر از عرضه آزاد بنزین بوده است .

آقای جنتی در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران عنوان کرده بودند که با توجه به سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بحث تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس هشتم، آنها باید مصداق این نامگذاری باشند و با اعتراض خود اتحاد ملی را کمرنگ تر خواهند کرد. فکر می کنید چرا با وجود اینکه 8 ماه به انتخابات مانده این چنین فضای حاکم سعی دارد هزینه را برای کاندیدهای غیر خودی بالا ببرند ؟

خوشبختانه رهبری جواب آقای جنتی را دادند و گفتند که؛ هر گونه رد صلاحیتی باید مستند به قانون باشد. بیان این سخن از جانب رهبری به این نگرانیهای در بین احزاب و گروههای سیاسی پایان داد. اگر ما می خواهیم به این شعار عمل کنیم باید به وفاق هنجاری پایبند باشیم و اینکه ما باید با عمل به قانون این را ثابت کنیم.

کد خدایی سخنگوی شورای نگبهان قانون اساسی گفتند که این امکان وجود دارد که افرادی که در انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شده اند در انتخابات مجلس هشتم تایید صلاحیت شوند و  هاشمی رفسنجانی هم گفتند که؛ امیدوارم باز این تنگ نظری ها تکرار نشود. پیش بینی شما از انتخابات مجلس هشتم چیست؟ آیا فکر می کنید باز ما شاهد رد صلاحیت گسترده کاندیداهای اصلاح طلب به مانند انتخابات مجلس هفتم خواهیم بود؟

من فکر می کنم با توجه به صحبت های اخیر رهبری رد صلاحیت گسترده در انتخابات مجلس هشتم را نخواهیم داشت.

اخیراً آقای الهام سخنگوی دولت اعلام کرده اند که بعد از ماه رمضان دو دوم سفر های استانی رییس جمهور آغاز خواهد شد می خواستم از پیگیری مصوبات استانی رییس جمهور بپرسم. با توجه به اینکه ماه قبل هم استاندار ایلام از نرخ 5/93 درصدی تحقق مصوبات استانی رییس جمهور خبر داده بودند.

من تعجبم این جاست که دقت آقای آزاد چقدر بوده که 93 درصد را هیچ اما آن نیم درصد را هم محاسبه کرده اند که البته این دقت جای تقدیر دارد. ولی واقعیت چیزی غیر از این است. من اصلاً صحبت های استاندار را قبول ندارم و بارها هم به ایشان تذکر داده ام که این چنین آمارهایی را ارئه ندهند. در بحث مصوبات استانی این چنین مطرح می کنند که بعضی مواقع احساس می شود نرخ توسعه یافتگی صنعتی ما از اصفهان هم بیشتر است. یعنی به نحوی که وسوسه می شویم برویم از جاهای دیگر بیکار ها را بیاوریم و در استانمان شاغل کنیم. آمارها بیشتر تبلیغاتی است و جالب است که آمارهای دستگاههای دولتی هم با هم تفاوت دارد. نمونه اش آمار نرخ بیکاری است. از 15 درصد سازمان مدیریت تا 30 درصد اداره کار اعلام می شود. شاید منظور آقای آزاد از این درصد کوپن قند و شکری است که در سفر رییس جمهور به استان اعلام شده است. اگر این است که من فکر می کنم تا 100 درصد هم محقق شده است. موارد دیگر که مربوط به توافقات بین دستگاههای دولتی بوده و بار مالی برای دولت به همراه نداشته است تنها اجرا شده است. اما آن دسته از مصوباتی که سرنوشت ساز بوده اند ما در مصوبات استانی نداشتیم و همان مصوباتی هم که تصویب شده هم هنوز اجرا نشده است. طبق یکی از مصوبات استانی قرار شد 70 میلیارد تومان اعتبارات به این شکل که 40 میلیارد سال 84  و 30 میلیارد سال 85  اختصاص داده شود. اما در سال 84 تنها 2 میلیارد و 600 میلون تومان تحقق پیدا کرد و سال 85  هم 24 میلیارد تومان تحقق پیدا کرد. یعنی با یک حساب سر انگشتی تقریبا 35 درصد مصوباتی که بار مالی برای دولت داشته اند اجرا شده اند و بقیه هم همچنان روی زمین مانده اند. من به آقای آزاد توصیه می کنم یک بار دیگر محاسبات خود را تکرار کنند و مورد بازخوانی قرار داده و به محک ماشین حساب بگذارند.

در ادامه بحث آمارها آقای اعلمی گفته بود که سفرهای استانی رییس جمهور تنها یک دست آورد داشته و ان هم این است که آبروی مناطق محروم برده شده است. همین آمار 5/93 درصد آقای آزاد که اعلام می کنند اگر یک خیری بخواهد یک مدرسه برای این همه بازمانده از تحصیل بنا کند، با دیدن این آمار و ارقام منصرف خواهد شد.

بله، این گونه آمار ارائه کردن اصلاً خطرناک است و این پیامد را دارد که ما بیاییم کلمه محرومیت را از انتهای نام ایلام حذف کنیم. یعنی بدون اینکه اصل محرومیت حذف شده باشد ما بیاییم لفظ محرومیت را حذف کنیم و برای اینکه بخواهیم موفقیت های انجام نشده را بزرگنمایی کنیم، بگوییم ایلام بهشت است. طبیعتاً به این شکل نگاه دولت هم از استان سلب خواهد شد و این مهمترین آفت ارائه آمارهای غلط است.

ماهیت سفرها را چگونه ارزیابی می کنید؟

من معتقدم در مجموع هم سفرهای استانی به نفع مناطق محروم نیست. در استانهای برخوردار معمولاً مصوبات بهتر و تاثیرگذاری به تصویب رسیده است و بیشترین اعتبار تخصیص داده شده است و این با روحیه و شعار عدالت محوری رییس جمهور در تناقض است. در سفرهای اخیر، رییس جمهور یک سری امتیازهای خاص برای استانهای برخوردار در نظر گرفته اند که در تضاد کامل با بحث عدالت محوری است. مثلا سقف اعتبار برای استانهای محروم که در اولین سفرهای استانی صورت گرفت 3 میلیون تومان بود در صورتی که در استانهای برخوردار اخیر این مبلغ 5 میلیون تومان بوده است حالا اینکه همان 3 میلیون تومان هم در ایلام اجرا نشد، بماند.

خوب با این شکل دور دوم سفرها هم بعد از ماه رمضان شروع خواهد شد.

من معتقدم با این روند اگر سفرها انجام نشود، بهتر است. چون سفرها با این شیوه در راستای حل مشکلات مردم نیست. رییس جمهور هم یک دیالوگ منطقی و قابل قبول با مردم برقرار نمی کند. چون از زبان خود مردم مشکلاتشان را نمی شنود. رییس جمهور در بهترین حالت یک مونولوگ را با مردم برقرار می کند و یک سخنرانی یک طرفه که می تواند از طریق صدا و سیما هم برای همه مردم پخش شود حرفهای خود را تکرار کند. به این شکل وقت هیچ کس هم تلف نخواهد شد. قرار نیست که حرفهای تکراری در ایلام، مهران و شیروان چرداول و جاهای دیگر هم تکرار شود.  ضمن اینکه این سفرها هم دارای بار مالی است. من می گویم باید رییس جمهور صحبت های مردم را بشنود و برای حل مشکلات مردم هم برنامه و عزم جدی هم داشته باشد.

در بحث تبعیض اعتبارات که اشاره کردید فکر کنم غیر مستقیم به بحث شعارها برگردد. بسیاری بر این امر معتقدند که تخصیص اعتبارت بیشتر در استانهای برخوردار که اخیراً میزبان رییس جمهور بودند مثل استان فارس و به ویژه شهرستان پارسیان، سر دادن شعارهای هسته ای جالبی از سوی مردم این منطقه بود که باعث تخصیص 80 میلیارد تومان اعتبار بیشتر شد.

اتفاقاً در جریان سفر به ایلام جوانان شعار می دادند که بیکار هستیم و شغل می خواهیم. آلان پس از 2 سال سوأل از رییس جمهور این است که چه شغلی در استان ایجاد شده است؟ چون سرمایه گذاری در استان صورت نگرفته است. بر خلاف بخش خصوصی از طرف دولت توجهی برای محرومیت زدایی در استان صورت نگرفته است.

آلان هم یک مسئله ای که در محافل سیاسی استان شایع است کنار رفتن استاندار بعلت عدم پیشرفت مصوبات استانی است.

اینکه پروژه ها پیشرفت نکرده اند مختص استان ایلام نیست و همه جا این مشکل وجود دارد. اگر هم قرار باشد به خاطر عدم پیشرفت مصوبات استانی استاندار را برکنار کنند، بایستی استانداران تمامی استان ها را بر کنار کنند.

فکر نمی کنید که این آمار ها هم صرفاً یک راهبرد از سوی آقای آزاد بر ماندن و دفاع از عملکرد خود باشد.

شاید، ولی به نظر من این آمارهای آقای استاندار یک فرافکنی است. صحبت های آقای آزاد برای این است که خودش را یک استاندار موفق جلوه دهد.

مگر نه اینکه این موفق بودن را باید مردم مشخص کنند نه خود استاندار.

بله، خوب این مردم هستند. مردم شاهدند که در پیشرفت پروژه ها چه تحولی شکل گرفته است. هر چند خود استاندار هم به تنهایی نمی توانند کاری از پیش ببرند و بخش قابل توجهی از ناکارمدی استاندار به بی توجهی مسولان کشور بر می گردد.

ولی خوب اگر استاندار به میان مردم می رفتند و بعد آمارها را اعلام می کردنند، فکر نمی کنید واقع بینانه تر بود؟

مردم این آمارها را قبول ندارند. مردم در این زمینه جلوتر از مسوولین هستند. نمی شود در عصر فن آوری اطلاعات با آمارهای غیر واقعی و دورغ مردم را فریب داد. وقتی بیکار ها سر کار رفتند و پروژه ها پیشرفت داشت، آن وقت مردم می بینند چقدر مصوبات استانی محقق شده است.

بعضی از نمایندگان ماههاست در مناسبت های مختلف اقدام به شرکت در مجالس و دادن کارت تبریک حتی به مدیران مدارس، دهیارها و هیات های امنای مساجد روستاها می کنند و به نوعی سعی می کنند خود را به بدنه مردم متصل کنند. سوالی که از شما داشتم این است چرا ما کمتر دکتر قنبری را میان مردم می بینیم، ارتباط شما با عامه مردم چرا اینقدر کم است؟

عدم ارتباط من با بدنه مردم به دلیل مشغله های زیادی است که در سطح کلان دارم. من فکر می کنم نماینده باید به مسائل کلان کشور و مردم استان بپردازد. اینکه من قنبری به میان مردم بروم و کارت تبریک میان آنها توزیع کنم این مشکلی را از مشکلات مردم حل نمی کند. مردم نیاز به تبریک و تسلیت  من نماینده ندارند. چرا که از من نظارت و پیگیری حل مشکلات را از طریق دستگاههای اجرایی و قانونگذاری با تصویب قوانین که مشکلاتشان را حل کند، دارند. البته من کانالهای لازم برای اطلاع رسانی دارم. من نیازهای استان را اولویت بندی کرده ام. مسئله اشتغال را نیاز اول استان می دانم. ضمن اینکه در حد گردآوری اطلاعات و درک مشکلات مردم در بین آنها هستم، اما مهم این است که ما این مشکلات را تبدیل به راهکار برای حل مشکلات بکنیم. ما به مشکلات واقف هستیم اما بحث اصلی بحث راهکار اجرایی و ملتزم کردن دستگاههای اجرایی به حل مشکلات مردم است. فرهنگ سازی حاکم بر استان این است که مردم انتظار دارند نماینده بیشتر در میانشان باشند و با آنها گپ بزند و درباره مشکلات حرف بزنند. مردم رفتار پوپولیستی را از نماینده انتظار دارند و اینکه نماینده دست به کارهایی بزند که بیشتر به فیلم بازی کردن شبیه است تا به کارهای واقعی پرداختن و حل مشکلات مردم.

بسیاری بر این امر معتقدند که دکتر قنبری بر خلاف سایر بهارستان نشینان استانی دخالت چندان و  یا حداقل تعیین کننده ای در ساختار مدیریتی استان ندارد. یعنی بر خلاف سایر همراه هان مجلسی که تا عزل و نصب فلان دهیار و حتی مدیر مدرسه همفکر خود هم پیش رفته اند، چنین رفتاری را کمتر از شما دیده اند.

به لحاظ قانون وظیفه یک نماینده غزل و نصب نیست. وظیفه نماینده نظارت است و در مقابل مدیر که کارنامه خوبی ندارد، تذکر بدهد. اما اینکه نماینده با اغراض سیاسی به عزل و نصب بپردازد یک کار غیر قانونی و نقض غرض است. کسی که به عنوان نماینده برای حفاظت از قانون و حقوق مردم انتخاب شده است، بیاید و قانون را نقض کند پذیرفتنی نیست. من وظیفه نظارتی خود را به خوبی انجام داده ام. هر جا لازم بوده برای کنار رفتن یک مسئول به مدیران دستورات لازم را داده ام.

و آخرین نمونه این تغییر مدیریت؟

آخرین نمونه اش اقدام شخصی من برای تغییر مدیریت دانشگاه ایلام بوده است.

بسیاری از کاندیداها و نمایندگان استان ماههاست که فعالیت های انتخاباتی خود را آغاز کرده اند چرا ما از شما آن چنان فعالیتی را نمی بینیم؟ آیا شما اصلاً در انتخابات مجلس هشتم شرکت می کنید؟

من اگر دنبال منفعت شخصی خودم باشم و رفاه خودم و خانواده ام را در نظر بگیرم، باید وارد انتخابات مجلس هشتم نشوم. ولی از طرف دیگر احساس می کنم بودن من در عرصه انتخابات یک نیاز برای استان و برای دفاع از حقوق مردم بایستی در این عرصه حضور باید کنم. این وظیفه ای است که روشنفکران جامعه و آنهایی که احساس تعهد و وظیفه می کنند،  بایستی داشته باشند. کسانی که می توانند از حقوق مردم دفاع کنند و در مقابل ناعدالتی های که وجود دارد بیاستند و حتی اگر لازم هم شد جان خودشان را قربانی کنند. به نظر من فدا کردن جان هم در راه دفاع از حقوق مردم یک تکلیف قانونی وی الهی است.

طی روزهای اخیر شنیده شده که شما در حوزه انتخابیه تهران و در لیست انتخاباتی حزب اعتماد ملی شرکت می کنید این مسئله تا چه حد واقعیت دارد؟

بعضی از دوستان این پیشنهاد را من داده اند اما علاقه خودم این است که در ایلام باشم و از حوزه قبلی خودم کاندیدا بشوم. چرا که از این لحاظ عملکرد گذشته خودم را بسنجم و ببینم واقعاً نقشی که من در مجلس داشتم چقدر مورد تایید مردم بوده است. چون طبق قانون وظایفی را که قانون برای من در نظر گرفته انجام داده ام.

فکر می کنم با در پیش گرفتن این رویکرد نقد گرایانه از سوی شما در رابطه عملکرد دولت بحث رد صلاحیت شما جدی است و به نوعی قوت گرفته است. برخورد شما با این مسئله چگونه است و آیا تدبیری اندیشیده اید که منتهی به تایید صلاحیت شما شود؟

انتقاد من از دولت و مواضعی که در رابطه با نقد عملکرد دولت داشته ام، بر اساس وظیفه نظارتی من بوده است که بر اساس قانون و آیین نامه داخلی مجلس که یک قانون ارگانیک  و از معتبرترین قوانین است و اعتبارش از سایر قوانین بالاتر است، بوده است. تمام اظهار نظر های من بر اساس این قوانین بوده و اگر من به این وظایف نمی پرداختم باید رد صلاحیت می شدم. اگر به خاطر نقد دولت و انجام وظیفه نظارتی خود رد صلاحیت شوم این یک کار کاملاً غیر قانونی است. ضمن اینکه از این ناحیه زیاد نگران نیستم و اگر هم رد صلاحیت شدم این مردم هستند که قضاوت می کنند چه اتفاقی افتاده است که من رد صلاحیت شده ام. آیا بیان حرف دل مردم بعنوان نماینده  جرم است؟ من حرفهای دل مردم و نارضایتی های  وسیع را که از مسئولین دارند، گفته ام. 


شوراهای اسلامی هم شان مجلس شورای اسلامی

دکتر قنبری نماینده حوزه شمالی استان ایلام در مجلس شورای اسلامی خطاب به شوراهای اسلامی شهر و روستا استان ایلام : حذف آثار حاکمیت ظالمانه والیان بر ایلام نیازمند کار فرهنگی است .

دکتر داریوش قنبری نماینده مردم ایلام ؛ شیروان چرداول ؛ مهران و ایوان در مجلس شورای اسلامی طی سخنانی در همایش بزرگ شوراهای اسلامی شهر و روستا در استان ایلام روز 9/2/86 گفت : در بحث جایگاه شوراها خوشبختانه شوراهای اسلامی شهر و روستا در قانون اساسی ما و در نظام اسلامی جایگاه والا و برجسته ای دارند ؛ اساسا نگاه جمهوری اسلامی یک نگاه شوارایی است و تفکرات امام ( ره) هم وقتی بررسی می کنیم می بینیم که ایشان در ابتدای انقلاب همه تاکیداتشان بر مدیریت شورایی بوده است . ایشان در ادامه گفتند : مطابق اصل هفتم قانون اساسی شوراهای اسلامی شهر و روستا هم شان مجلس شورای اسلامی در نظر گرفته شده اند . نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به استبداد 2500 ساله از جمله استبداد والیان در استان و نیاز به کار فرهنگی در این خصوص گفت : استان ما در حاکمیت مستبدانه والی ها بوده و استانی بوده که والیان در سطوح خاص منطقه ظلم و ستم خودشان را می کردند و به روش مستبدانه عمل می کردند ..... بنابراین در واقع یکی از کارهایی که شما بایستی انجام بدهید بحث فرهنگ سازی است .

استیضاح وزیر جهاد کشاورزی به سبب مسایل هسته‌ای به روزهای آینده م

دکتر"داریوش قنبری" روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود:
سوء‌مدیریت، انتصابات جناحی و بدون توجه به تخصص و عدم توجه به خودکفایی در عرصه گندم از مهمترین عوامل استیضاح وزیر جهاد کشاورزی است.

وی ادامه‌داد: اکنون ظرف کمتر از یک ماه ? ???تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی متن استیضاح وزیر جهاد کشاورزی را امضا کرده‌اند.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پیش‌بینی کرد، تعداد امضا- کنندگان متن استیضاح وزیر جهاد کشاورزی ظرف روزهای آینده به یکصد نماینده مجلس برسد.

قنبری تاکید کرد: نحوه عملکرد وزیر جهاد کشاورزی در هنگام کسب رای اعتماد در مجلس شورای اسلامی تغییر کرده و هیچکدام از برنامه‌های خود را عملی نکرده است.

وی یادآور شد: این در حالیست که در ماه‌های گذشته نیز وزیر جهاد کشاورزی به تذکرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی هیچگونه جوابی نداده است.


نطق پیش از دستور داریوش قنبری ؛ مهرورزی یا کینه ورزی ؟!

d

نواندیش- یک عضو فراکسیون اقلیت در نطق پیش از دستور خود در جلسه علنی مجلس گفت : در مورد شعار مهرورزی، آنچه در عمل مشاهده می‌شود کینه‌ورزی نسبت به دولت‌های گذشته بویژه دولت‌های سازندگی و اصلاحات است.

به گزارش "نواندیش" داریوش قنبری  نماینده مردم ایلام، شیروان، چرداول، ایوان و مهران که بعنوان  سومین ناطق پیش از دستور جلسه علنی روز چهارشنبه مجلس شورای اسلامی سخن می گفت افزود :  دامنه این کینه‌ورزی البته دامنگیر سیستم مدیریتی کشور نیز گردید و بسیاری از مدیران توانا و با تجربه، صرفاً به این خاطر که در دولت‌های گذشته مدیر بودند کنار گذاشته شدند و به همین دلیل آسیب‌های فراوانی به مدیریت کشور وارد گردید که اگر این آسیب‌ها را از لحاظ ارزش ریالی محاسبه کنند کشور میلیاردها تومان ضرر دیده است. 

متن کامل این نطق بشرح زیر است :
 
بسم الله الرحمن الرحیم

با گذشت بیش از دوسال از عمر دولت نهم، نگاهی به شعارهای محوری این دولت از قبیل مهرورزی، عدالت و آوردن پول نفت بر سر سفره‌های مردم خالی از فایده نیست.

در مورد شعار مهرورزی، آنچه در عمل مشاهده می‌شود کینه‌ورزی نسبت به دولت‌های گذشته بویژه دولت‌های سازندگی و اصلاحات است. دامنه این کینه‌ورزی البته دامنگیر سیستم مدیریتی کشور نیز گردید و بسیاری از مدیران توانا و با تجربه، صرفاً به این خاطر که در دولت‌های گذشته مدیر بودند کنار گذاشته شدند و به همین دلیل آسیب‌های فراوانی به مدیریت کشور وارد گردید که اگر این آسیب‌ها را از لحاظ ارزش ریالی محاسبه کنند کشور میلیاردها تومان ضرر دیده است.

در رابطه با شعار عدالت نیز به نظر می‌رسد که دولت نهم موفق نبوده است زیرا عدالت در اقتصادی که دچار تورم و گرانی شده باشد تحقق پیدا نمی‌کند. در نتیجه تورم و گرانی بی‌سابقه در دولت نهم که در هیچ کدام از دولت‌های پس از انقلاب نظیری نداشته به شکل روزافزونی بر میزان فاصله طبقاتی در جامعه افزوده شده است طوری‌ که در دوران مدیریت دولت نهم، فقرا فقیرتر شده و ثروتمندان را غنی‌تر شده‌اند.

یکی از مشکلات مهم دولت نهم در رابطه با تحقق نیافتن عدالت، عدم توجه به کار کارشناسی و نداشتن تئوری است. در دولت اصلاحات، در نتیجه استفاده از نظریه‌های علمی و توجه به کار کارشناسی، گام‌های بسیار خوبی در ارتباط با تحقق عدالت برداشته شده از جمله سیاست‌های موفقی که در دولت اصلاحات در راستای تحقق عدالت اتخاذ گردید، سیاست تثبیت قیمت‌ها بود که منافع طبقات فقیر و متوسط را به وجه مناسبی تأمین نمود. متأسفانه دولت نهم با بی‌توجهی به سیاست تثبیت قیمت‌ها و تزریق بی‌رویه نقدینگی، شرایط اقتصادی دشواری را برای طبقات فقیر و متوسط ایجاد کرده است. در کنار بی‌توجهی به تئوری و کار کارشناسی، تبلیغات بی‌اساس و نادیده گرفتن واقعیات بر مشکلات موجود درخصوص عدم تحقق عدالت افزوده است. مصداق بارز نادیده گرفتن واقعیات، انکار پدیده گرانی یا اعلام نکردن نرخ واقعی تورم از جانب مدیران دولت نهم است. مردم می‌پرسند که مدیران دولت نهم به چه صورت نرخ تورم را محاسبه می‌کنند که به اعدادی چون 14 و 15 درصد می‌رسند. آنها می‌گویند در طول 2 سال گذشته بهای مسکن به بیش از 2 برابر و به همین شکل بهای مایحتاج اساسی مانند خوراک و پوشاک نیز به 2 برابر افزایش یافته است که با این حساب نرخ واقعی تورم در رابطه با مایحتاج اساسی چون مسکن، خوراک و پوشاک نسبت به 2 سال قبل صددرصد است.

آوردن پول نفت بر سر سفره‌های مردم نیز از شعارهای دولت نهم بود که البته یک سال پس از انتخابات چنین شعاری تکذیب گردید.

بهرحال با توجه به اینکه با طرح چنین شعاری مردم به رئیس‌جمهور نهم رأی دادند آنها همچنان منتظر آمدن پول نفت بر سر سفره‌هایشان هستند ولی متأسفانه پول نفت نه به سفره‌های مردم رسیده و نه به صندوق ذخیره ارزی وارد شده و اکنون ابهامات زیادی درخصوص درآمدهای نفتی با توجه به افزایش بهای نفت ایجاد شده است.

مدیران دولت‌ نهم به هنگام آوردن لایحه بودجه سال 86 به مجلس مدعی بودند که مبنای محاسبه نرخ هر بشکه نفت را زیر 40 دلار محاسبه کرده‌اند که براساس این ادعا به ازاء فروش هر بشکه نفت باید حداقل 40 دلار به صندوق ذخیره ارزی وارد شده باشد زیرا هر بشکه نفت ایران در سال جاری بیش از 80دلار فروش رفته است و اکنون به بالای 90 دلار رسیده است.

و اما در ارتباط با حوزه انتخابیه:

می‌دانیم در دولت نهم، استانداران اختیارات فراوانی به دست آوردند ولی به اندازه‌ای که به اختیارات و قدرت آنها افزوده گردیده بعضاً مسؤولیت‌پذیری و پاسخگویی آنها در مقابل مردم و نمایندگان ملت کاهش یافته است. این در حالی است که مدیران دولت نهم همواره مدعی بوده‌اند که تعامل خوبی با مجلس و نمایندگان برقرار کرده‌اند اما اینجانب این تعامل ادعایی را حداقل در حوزه انتخابیه خودم نمی‌بینم. متأسفانه در نتیجه قدرت دادن بی حد و حصر به استانداران، آنان خود را مختارالعنان دیده و به شکل دل‌بخواهی در استان‌ها رفتار می‌کنند.

در استان ایلام، استاندار مناصب و پست‌های مدیریتی را به راحتی و آشکارا در اختیار اقوام،‌ بستگان و نزدیکان خود قرار داده و خود را نیازمند به پاسخگویی به هیچ مرجعی از جمله نمایندگان مردم نمی‌بیند. این وضعیت نارضایتی زیادی در میان نخبگان استان ایلام پدیده آورده است و آنها از اینکه عده‌ای به شکل موروثی پست‌ها و مناصب اداری را در اختیار خود گرفته‌اند به شدت ناراضی می‌باشند.

نخبگان ایلامی می‌گویند افراد شایسته‌تر و تواناتری نیز در این استان وجود دارند که یا مورد توجه قرار نمی‌گیرند و یا به شکلی مورد بی‌مهری واقع می‌شوند. استاندار به عنوان مدیر عالی استان دارای یک وظیفه کلیدی تحت عنوان عدالت مدیریتی است یعنی گستره عزل و نصب‌ها باید بگونه‌ای توزیع شده باشد که شامل تمام افراد کارآمد اقوام مختلف استان باشد نه فقط به گروهی خاص و افرادی ویژه منحصر شود.

کسانی‌که در استان داعیه حمایت از احمدی‌نژاد دارند و بر اسب قدرت سوارند و طرف مشاوره جناب استاندار هستند بویی از اصول مدیریت و دلسوزی برای استان ایلام نبرده‌اند و جز محاسبه منافع شخصی، باندی هیچ ملاک و معیاری در انتخابات خود نمی‌شناسند و این بزرگترین بی‌عدالتی و ظلم در حق مردم ایلام است.

با نگاهی به ترکیب نیروهای موجود در استانداری ایلام، بخوبی مشخص می‌شود که استاندار به چه صورت با پست‌های مدیریتی برخورد کرده و چه افرادی را به مناصب مدیریتی گمارده است. متأسفانه با وجود تذکرات متعدد اینجانب به مسؤولین وزارت کشور تا کنون اقدام عملی خاصی در مقابل بذل و بخشش‌های مدیریتی استاندار ایلام صورت نگرفته است و به همین خاطر روز به روز بر دامنه نارضایتی‌ها افزوده می‌شود تا جاییکه اکنون حامیان دیروز استاندار به مخالفان امروز تبدیل شده‌اند و از اوضاع مدیریتی استان گله‌مندند. پیامد منفی بذل و بخشش‌های مدیریتی، کندی روند پروژه‌های عمرانی و در برخی موارد تعطیلی نسبی این پروژه‌هاست. بنابراین درحالیکه روند پیشرفت پروژه‌های عمرانی در نتیجه ضعف و سهل‌انگاری مدیریتی به کندی پیش می‌رود مدیران عالی اجرایی استان صحبت از توسعه محیرالعقول استان می‌نمایند و بی‌محابا طرح‌های درحال اجرای متعلق به دولت‌های گذشته و دولت‌های قبلی را به نام خود ثبت می‌کنند تا بدین ترتیب خود را افرادی موفق جلوه دهند.

راجع به مصوبات سفرهای رئیس جمهور به ایلام نیز مدیران یاد شده مدعی اجرای 96 درصد مصوبات هستند در صورتیکه اولاً‌ مصوبات سفر به ایلام از چندان اهمیتی برخوردار نبوده است و ثانیاً این 96 درصد ادعایی نیز تابحال محقق نشده است و ادعای مسؤولین اجرایی استان صرفاً تبلیغاتی و برای پنهان کردن ناکارآمدی خود است.

والسلام علیکم و رحمه‌الله