مذاکره ایران و امریکا دستاوردی نداشته است
داریوش قنبری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی؛ |
|
گروه سیاسی، کیوان مهرگان؛ دکتر داریوش قنبری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هفتم در گفت وگو با اعتماد نقش کمیسیون متبوع خود را در مساله هسته یی و دیگر مسائل سیاست خارجی کشور کمرنگ تر از وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی می داند. با این حال باید از وی به عنوان یکی از کارشناسان حوزه سیاست خارجی دیدگاه هایش را پرسید. داریوش قنبری که علاوه بر نمایندگی مردم ایلام استاد دانشگاه نیز هست تحلیل خود را از تحولات پرونده هسته یی با اعتماد در میان گذاشت. شرایط ایران در پرونده هسته یی کاملاً متفاوت شده است. از یک سو موضع گیری ها و برخوردها تندتر شده و از طرف دیگر دبیرکل آژانس از توافق اخیر بین ایران و آژانس حمایت کرده است. شما چه موقعیتی برای پرونده هسته یی ایران در این شرایط قائل هستید؟ بعد از اینکه توافقاتی بین هاینونن و مقامات امنیت ملی کشورمان صورت گرفت و گزارشی که البرادعی ارائه کرد، برداشت ها به این سمت بود که پرونده هسته یی ایران خاتمه پیدا کرده است یا در بدبینانه ترین حالت این توافق مورد توجه کشورهای اروپایی و امریکا قرار بگیرد، اما نه در خوش بینانه ترین حالت و نه در بدبینانه ترین وجه آن اتفاق نیفتاد. چون موضع کشورهای غربی و امریکا از نظر من با گزارش البرادعی تفاوتی با گذشته پیدا نکرده و به رغم اینکه البرادعی اعلام کرده ایران به سمت شفاف سازی پیش رفته است و از ابهام های مربوط به بازفرآوری پلوتونیوم فاصله گرفته، اما به شکلی موضع امریکا و اروپایی ها غیرمنتظره بود. ویژگی اصلی گزارش آخر البرادعی چه بود؟ این گزارش البرادعی تفاوت ماهوی و جدی با گزارش های گذشته دارد. چون این گزارش دوپهلو نیست و از صراحت بیشتری برخوردار است و به شکل صریح تری اعلام کرده که نگرانی در مورد بحث هسته یی ایران نمی تواند جدی باشد. با این وجود موضع امریکا و اروپا همان مواضع قبلی است، چرا؟ بحث اصلی آنها این است که ایران باید غنی سازی را متوقف کند. این پیش شرط اصلی آنها برای ادامه مذاکرات و دستیابی به توافقات تازه است و اینطور که به نظر می رسد تا زمانی که تعلیق غنی سازی صورت نگیرد، آنها هیچ توافقی را رسماً از ایران قبول نمی کنند و این می تواند تداوم چالش بین ایران و کشورهای اروپایی و امریکایی باشد چون ایران هم تعلیق غنی سازی را به عنوان خط قرمز خودش در مذاکرات اعلام کرده است و اگر آنها روی آن پیش شرط تعلیق و ما هم روی عدم تعلیق استوار بمانیم می توان با بدبینی بن بست دیپلماسی را اعلام کرد. اگر به بن بست دیپلماسی رسیده باشیم باید مذاکرات را هم پایان داد؟ خیر، عرض کردم در بدبینانه ترین حالت اما همانطور که می دانید مذاکرات هنوز در جریان است و در جریان مذاکرات می توان به نتایجی که دوطرف را راضی کند دست یافت. چه عواملی می تواند دو طرف را به این سمت و سو ببرد؟ بستگی به این دارد که طرفین چه دیدی به هم پیدا کرده باشند و در روند آتی مذاکرات مشخص شود. نظر ایران این بود که با این گزارشی که البرادعی ارائه کرده، تعدیلی در موضع طرف مقابل ما ایجاد می شد و وقتی این تعدیل صورت نگرفته است ایران هم حق دارد در آینده با بی اعتمادی به مذاکرات نگاه کند و تن به مذاکراتی جدی ندهد. باز هم به سمت بن بست می رویم؟ اگر قرار است مساله هسته یی ایران از طریق مذاکرات حل شود باید از طرف مقابل هم حرکت مثبتی صورت بگیرد تا این مساله جلب اعتماد حل و فصل شود. حداقل انتظار این بود که دولت های اروپایی و امریکا از توافق اخیر ایران و آژانس استقبال می کردند. اما اگر آنها همچنان روی مساله تعلیق غنی سازی اصرار کنند و ما هم تعدیلی در مواضع مان ایجاد نکنیم باید بن بست مذاکرات را به صراحت اعلام کرد. فلسفه مذاکره برای تبادل امتیاز است. وقتی قرار نیست کسی امتیاز بدهد و امتیاز بگیرد، مذاکره دیگر معنا پیدا نمی کند. آقای احمدی نژاد پرونده هسته یی ایران را مختومه شده اعلام کرده اند، مبنای این حرف رئیس جمهوری چیست؟ البته با توجه به گزارشی که البرادعی ارائه کرد بسیاری که خوش بینانه قضاوت می کردند ارزیابی شان این بود که این پرونده به صفحات پایانی اش رسیده و از همین جا مختومه شدن پرونده را استنباط می کردند که مساله ایران با آژانس حل شده و اتهاماتی که کشورهای اروپای غربی و امریکا به ایران وارد می کردند موضوعیت ندارد و مساله راه حل خودش را پیدا کرده است. آنهایی که چنین برداشتی داشتند طرف حساب ما را آژانس می دانستند. این قضاوت، قضاوت شتابزده یی بود چون در این شرایط طرف حساب ما آژانس نیست، زمانی که پرونده ما از آژانس خارج شده و رفته به شورای امنیت دیگر طرف ما آژانس نیست. بنابراین زمانی ما می توانیم پرونده را مختومه اعلام کنیم که با شورای امنیت به توافق برسیم یعنی همان پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان که تا حدی تاثیرگذاری دارد. آیا آژانس می تواند پرونده ایران را حل و فصل کند؟ من چنین ظرفیتی در آژانس نمی بینم و از این به بعد هم مذاکره با آژانس را بی نتیجه می بینم. ما باید مذاکرات را از مجرای دیگری پیگیری می کنیم. یعنی شورای امنیت؟ به نظرم شورای امنیت می تواند در این زمینه موثرتر باشد. ما بهتر است از طریق شورای امنیت وارد شویم و از نکات حقوقی و فنی استفاده کنیم و با اعضای دائم شورا به صورت مستقیم وارد مذاکره شویم و موضوع را در آن سطح پیش ببریم. این راهکار جایگزین است؟ مذاکره با آژانس راهکار خوبی نبود که ما در پیش گرفتیم. چرا؟ چون اگر قرار بود با مذاکره با آژانس به جایی می رسیدیم، پرونده به شورای امنیت نمی رفت. رفتن پرونده به شورای امنیت یعنی خاتمه یافتن کار آژانس. بنابراین مذاکره با شورای امنیت بهتر است، البته در مذاکرات هم باید از دیپلمات های ورزیده و کارکشته یی استفاده کنیم. سیاستی که از مجلس در پرونده هسته یی دیدیم، سیاست دنباله روی از جریان کلی بود. آیا این مساله را قبول دارید؟ عموماً مجالس در خیلی از کشورها نقشی در سیاست خارجی ندارند. در کشور ما هم نقش مجلس بسیار کمرنگ تر از تکنوکرات های وزارت خارجه و استراتژیست های سطوح عالی تر که خطوط سیاست خارجی ما را تعیین می کنند، است. بنابراین مجلس تاثیر چندان زیادی در تعیین استراتژی ها ندارد و صرفاً از باب نقش نظارتی خاصی که دارد، واکنش هایی را از خود نشان می دهد. در مجموع می توان گفت مجلس نقش خاصی ندارد. بعد از توافق ایران و آژانس شاهد سخت گیری در گروه 1«5 هستیم. کم و کیف صدور قطعنامه چهارم را چگونه ارزیابی می کنید و صف آرایی تازه آنها چه منشایی دارد؟ هنوز چیزی درباره قطعنامه چهارم قطعی نیست. اما زمانی که مذاکرات ایران و آژانس و جلسه شورای حکام در جریان است بیشتر به عنوان یک اهرم جهت فشار به ایران برای نتیجه گرفتن مطرح می شود. به رغم تلاش امریکا و برخی اروپایی ها شورای امنیت تمایلی به صدور قطعنامه جدید علیه ایران ندارد. اما از طرف دیگر در بدبینانه ترین حالت ممکن است علاوه بر صدور قطعنامه های زنجیره یی آمادگی برای مساله یی فراتر از صدور قطعنامه داشته باشیم.هر چند استفاده از زور علیه ایران خطرات زیادی برای آنها در پی خواهد داشت. ایران قدرت نظامی در منطقه است و می تواند آسیب های جدی به طرف مقابل وارد کند. امریکا از یک طرف ایران را به دخالت در ناامنی های عراق متهم می کند و از طرف دیگر تلاش کرد سپاه پاسداران را در فهرست سازمان های تروریستی قرار دهد. با توجه به توضیحاتی که شما بیان کردید امریکا چه اهدافی را دنبال می کند؟ امریکا راه های گوناگونی برای خودش باز گذاشته که به شکلی بر منطقه خاورمیانه بخواهد تسلط پیدا کند. یکی از این راه ها اتهاماتی است که امریکا در پرونده هسته یی علیه ما مطرح می کند. اگر زمانی بحث هسته یی به نتیجه یی برسد و مصالحه یی هم برقرار شود قطعاً راه های دیگری را به عنوان آلترناتیو در دستور کار قرار می دهد. یکی از این راه ها متهم کردن ایران به دخالت در ناامنی های عراق است و تلاش برای متهم کردن سپاه در این راستا است که نیروهای نظامی ایران مشغول ناامن کردن عراق هستند. آیا مذاکره امریکا با ایران در عراق را تاکتیکی در راستای همین استراتژی می دانید؟ من از اول هم با این نحوه مذاکره با امریکا مخالف بودم که ما سر مسائل عراق با امریکا مذاکره کنیم. چگونه مذاکره می خواهد به نتیجه برسد که هنوز دو کشور مشکلات بین خودشان را حل و فصل نکرده اند. بنابراین مذاکره با امریکا باید به گونه یی طراحی می شد که در وهله نخست مسائل و مشکلات دو طرف مورد بحث قرار می گرفت و به موازات آن مسائل عراق هم پیش می رفت اما امریکا از ورود ایران به مذاکرات به شکل تبلیغاتی استفاده کرد و در افکار عمومی این مساله را جا انداخت که ایران یکی از پایه های مشکلات داخلی عراق است. بنابراین ما دستاورد مطلوبی از این مذاکرات نداشته ایم. آیا در تعویق صدور قطعنامه دوم هم موثر نبود؟ برخی این تحلیل را دارند اما به نظرم آنچه باعث تاخیر در صدور قطعنامه شود فشارهای اروپا و مذاکراتی که سولانا با آژانس در پیش گرفت در این زمینه موثر بود. پس دستاوردی داشته است؟ توقع ما این بود حداقل امریکا اجازه ملاقات با دیپلمات ها را بدهد. وقتی تغییری در مواضع امریکا و هم پیمانانش ایجاد نشده نمی توان دستاورد چندانی برای این مذاکرات قائل بود. |
