سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مصوباتی که محقق نشده اند

d 

ولی آقای دکتر این احساس به نظر شما باعث می شود که آقای متکی روز بعد در یک واکنش منفعلانه و از روی سردرگمی دیپلماتیک و توام با ضعف در دیداری چند ساعته به منامه بروند؟

اصلاً این مسئله نباید باعث شود که آقای متکی به عنوان وزیر امور خارجه دست و پای خود را گم کند و روز بعدش در واکنش به احضار کاردار ایران در بحرین به وزارت امور خارجه، ایشان هم سریع راهی بحرین شود و این شائبه را ایجاد کند که اقدام به معذرت خواهی کند.

خوب ایشان رسماً هم معذرت خواهی کردند.

بله پوزش خواستند. ولی به نظر من این مسائل حاکی از یک تناقض و دوگانگی در سیاست خارجی ماست. خوب ما اینقدر ادعا داریم که در بحث پرونده هسته ای در مقابل قدرت های بزرگ غربی می ایستیم اما به راحتی در مقابل یک کشور کوچک آن هم مثل بحرین که یک زمانی جزیی از خاک کشور ما بوده کم بیاریم و مبادرت به عذر خواهی کنیم. این با آن ادعای عزت مندی و سیاست مبتنی بر اقتدار در بحث هسته ای و سیاست خارجی همخوان و همساز نیست. چرا ما باید در مقابل کشورهای ابرقدرت غربی احساس کنیم که قدرتمندانه برخورد کنیم اما در مقابل یک کشور ضعیف ما باید در موضع ضعف و ذلیلانه اتخاذ کنیم این با عقل و منطق سازگاری ندارد. واقعاً چه استراتژی در سیاست خارجی ما حاکم است من هم نمی دانم. من معتقدم که اگر قرار است پوزشی خواسته شود این بحرینی ها هستند که باید پوزش بخواهند. اینکه شریعتمداری حرفی بزنند به عنوان یک فرد ایرانی  و  وزیر خارجه از این صحبت ها پوزش بخواهند تامل برانگیز است. بعد هم در مقابل بحرینی ها موضع رسمی دولت را اعلام می کنند و وزیر خارجه بحرین نیاید عذر خواهی کند من نمی دانم که واقعاً بر دستگاه دیپلماسی ما چه منطقی حکمفرماست.

جالب است که آقای حداد عادل هم در ادامه این تز گفته بودند که من معتقدم بحرین استان 31 ایران است و  گفته بودند که اسناد این ادعا هم در مرکز اسناد وزارت امور خارجه ایران و هم وزارت امور خارجه انگلیس موجود است

من معتقدم اگر امارات و کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس حداقل رویه خود را از ما جدا کنند. اگر آنها ادعا ارضی در مورد ایران دارند ایران هم باید متقابلا ادعای تاریخی ارضی خود را مطرح کند، اگر هم که مخالف این بازی هستند که نهایتاً  به ضرر آنها و کل کشورهای حوزه خلیج فارس منتهی می شود. چون امپراطوری ایران در گذشته مرزهایش تا مصر ادامه داشته است.

اقای دکتر شما هم مثل آقای شریعتمداری فکر می کنید ما باید این امپراطوری را احیا کنیم

نه، من باید این را بگویم که ما نباید به فکر احیای این امپراطوری باشیم و هر تفکری به دنبال توسعه طلبی ارضی و احیای آن امپراطوری باشد خطرناک و بحران زا برای کل منطقه است. من اصلاً  نمی خواهم این را بگویم که مثل آقای شریعتمداری و آقای حداد عادل برویم و بحرین را استان 31  ایران بکنیم نه ما این را قبول نداریم که اقدامی از طرف ایران برای الحاق بحرین صورت بگیرد و هر کس این ادعاها را مطرح کند قابل قبول نیست. منتها این پاسخی است به آن ادعایی که آنها مطرح می کنند و در مجموع آنها هم باید بدانند که وارد شدن به این بحث های توسعه طلبی ارضی هیچ نتیجه ای ندارد. درسهایی 30 سال گذشته در منطقه خاورمیانه این را به آنها اموخته است که منشاء تمامی جنگ ها مثل ایران و عراق، عراق و کویت بحث دعاوی ارضی و مرزی است. من توصیه می کنم که جداً باید از این ادعاها آن هم متقابلاً صرف نظر کرد.

پس شما معتقدید ما باید برای موازنه جنگ تبلیغاتی این توسعه طلبی ارضی را مطرح کنیم.

دقیقًا، این صحبت های آقای شریعتمداری پاسخی به آن ادعا است با این تفاوت که ما دنبال عملی کردن این ادعا نیستیم و بیاییم با توسل به گزینه نظامی بحرین را به ایران الحاق کنیم. به قول شما به عنوان یک حربه تبلیغاتی مقابله به مثل کنیم.  ولی یک نکته که نباید دور از نظر داشت این است که ادعای دولت نهم در عزت و اقتدار در این بحران یک ادعای پوچ و تو خالی بود. به نظر من دولت نهم کارنامه قابل دفاعی در عرصه سیاست خارجی ندارد و در این تنش موضعی کاملاً ذلیلانه از سوی دستگاه دیپلماسی به خصوص شخص رییس جمهور اتخاذ شد که مستقیماً باید پاسخگو باشد که چرا این گونه برخورد می شود؟

در این تنش به نظر می رسید که تحرک دیپلماسی بحرین چیزی بیش از انتظار بود چرا که صبح روز سفر آقای متکی به منامه وزیر امور خارجه بحران درخواست نشست فوق العاده شواری همکاری خلیج را داشت ولی ما در مناقشه جزایر ایرانی کاری نکردیم

من یک مسئله ای را اشاره کنم و آن ارتباط این تنش با پرونده هسته ای است و ایا این مسئله باعث شد ما از موضع ضعف برخورد کنیم؟ من معتقدم اگر پیگیری وضعیت هسته ای باعث شود به ضعف نظام لطمه وارد شود پیگیری این مسئله به نظر من نقض غرض است و باید سیاست هسته ای را رها کنیم  چرا این چنین بهتر است.

در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی شما چه چاره ای را برای مواجهه با این مواضع به تعبیر شما از روی ضعف و ذلیلانه لازم می دانید؟

در کمیسیون داریم یک طرحی را درباره اصلاح روند سیاست خارجی آماده می کنیم چه در ابعاد بین المللی و چه در ابعاد منطقه ای. ما چه در کمیسیون و چه در مجلس به شدت با ضعف در تئوری آن هم  بیشتر از دولت رنج می بریم. مشکل دیگر گزینش های سیاسی و نه علمی در وزارت امور خارجه برای واگذاری مناصب و پست های تخصصی است و اینکه بیشتر بر اساس روابط سیاسی و حزبی انتخاب شده اند. این بیشترین آسیب را بر پیکر سیاست خارجی ما می زند و باید این را به شکلی اصلاح کرد.

مذاکرات بغداد و دیدار سفیران عراق و امریکا در بغداد در دور اول مذاکرات در 7 خرداد قرار بود دور دوم این مذاکرات اواسط ژوئیه برگزار شود با توجه به اینکه دو طرف مذاکرات 4 ساعته بغداد را مفید ارزیابی کردند، من می خواهم بپرسم چرا این مذاکرات برگزار نشد و اینکه چرا آلان هیچ خواست مشخص و روشنی در دو طرف برای مذاکره وجود ندارد؟

من فکر می کنم موضوع مذاکرات از روز اول هم موضوع مناسبی نبوده است. اینکه دو تا کشور بیایند و راجع به کشور ثالث مذاکره کنند این خیلی مشکلی را از روابط ایران و امریکا حل نمی کند و چندان منافع ملی دو کشور را برآورده نمی کند هر چند بی تاثیر نیست اما مسائل مهمتری در روابط و حل مناقشات وجود دارد که مستقیماً به منافع ملی آنها مربوط می شود. اگر مذاکره ای باشد در مرحله اول برای این مسائل باشد ما باید دستور کار مذاکره را عوض کنیم بیاییم راجع به مسائل خودمان صحبت کنیم بعد که پیشرفتی در روابط دو کشور ایجاد شد به مسائل دیگر بپردازیم.

یک نگاهی که پیرامون دور اول مذاکرات بود این بود که کاظمی قمی عنوان کرده بود که اگر حسن نیتی در ادامه مذاکرات از سوی امریکا وجود دارد با وجود گذشت ماهها از ربودن 5 دیپلمات  ایرانی در بغداد گشایش در روند آزادی انها شکل نگرفته است شما رد پای این موضوع را در ادامه مذاکرات چقدر تاثیر گذار می دانید و اینکه چون ما خواسته و انتظاراتمان برآورده نشد تمایلی به ادامه مذاکرات نداشتیم.

در دستور کار مذاکرات و یا حداقل آن طوری که اعلام شد بحث آزادی دیپلمات ها نبود.

ولی خوب در ادامه مذاکرات مطرح شد.

بله، درست است این مسئله بی تاثیر نبود ولی خوب حداقل به سفیر ما این اجازه داده شد که یک دیداری با دیپلمات ها داشته باشد و پیشرفتی در این روند داشته باشد و این مسئله یک چراغ سبز از سوی امریکا برای ادامه مذاکرات بود. من معتقدم بایستی مذاکرات را ادامه داد اما صرفاً نباید محدود به موضوع عراق باشد بحث هسته ای هم باید در این مذاکرات پرداخته شود. ما نباید  مسئله عراق را در متن قرار می دادیم و معتقدم می بایست مشکلات و بحران های ما در متن مذاکرات باشد.

ماههای پایانی مجلس هفتم را شاهد هستم هر چند شما در انتخابات میان دوره ای به قافله مجلس پیوستید و 3 سال است که در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حضور دارید. ارزیابی شما از عملکرد مجلس هفتم و خصوصاً کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی چگونه است؟

عملکرد مجلس عملکرد مثبت و قابل دفاعی نیست. مجلس در مجموع با توجه به اینکه اکثریت نمایندگان و اعضا کمیسیون ها از طیف حاکم هستند، شأن نظارتی مجلس تنزل پیدا کرده است. کاهش تذاکرات به دولت و محدود کردن تذاکرات شفاهی حاکی از این امر است

مثل همین حذف نام نمایندگان تذکر دهنده از سوی هیات رییسه.

بله و همین هم باعث درگیری های بین نمایندگان منتقد و اعضای هیئت رییسه مجلس شده است. این کلاً  نمایی از تنزل جایگاه نظارتی مجلس و عملکرد ضعیف آن است. در بحث قانون گذاری هم مجلس ضعیف است چون هیچ قانون مهم و تاثیر گذاری که در سرنوشت دولت و مجلس تاثیر گذار باشد را تصویب نکرده است. تنها قانونی که مهم بود همان لایحه مدیریت خدمات کشوری بود که همان هم فعلاً سرنوشتش دچار ابهام و اما و اگر است. بحث کمیسون امنیت ملی هم مثل سایر کمیسیون ها و مجلس اعضایش تخصصی و کاردان نیستند. بعضاً بسیاری از این افراد با ساده ترین نظریه های مربوط به امنیت و سیاست خارجی آشنا نیستند.

مثل آقای بروجردی رییس کمیسیون و گفته و اصطلاحات عجیب و غریبش در سفر به امریکای لاتین در سال گذشته؟

حالا اگر اجازه بدهید من اسم شخصی را نمی برم. ولی در مجموع اطلاعات تخصصی اعضای کمیسیون بسیار پایین است و تاثیر گذاری کمیسیون هم بسیار افت پیدا کرده و دچار نقصان شده است. به صورتی که در پرونده هسته ای کمیسیون به شکل منفعلانه ای برخورد می کند و اعضای کمیسیون بی خیال تحولات پرونده هسته ای شده اند در شرایطی که کمترین بی توجهی و اشتباه در بحث پرونده هسته ای می تواند تمام هستی کشور را به باد بدهد.

مسئله ای که طی چند هفته اخیر شاهد آن هستم بحث بلند شدن دیوار بی اعتمادی بین دولت و رسانه است. بعد از توقیف روزنامه هم میهن و خبرگزاری ایلنا و حتی حمله شدید به برخی روزنامه های مستقل نظیر شرق، اعتماد ملی و اعتماد این شکاف رسانه ای وسیعتر شده است. من می خواهم این را بپرسم با توجه به اینکه اکنون طیف حاکمیت یکدست شده است واقعاً چه اصراری وجود دارد که طیف رسانه را هم یک دست کنند؟

دولت یک انتظارات غیر منطقی و غیر معقولانه از رسانه ها دارد. تنگ نظری دولت در زمینه ارئه آزاد اخبار باعث شده که آن آزادی رسانه ای که در دولت گذشته وجود داشت در دولت نهم وجود نداشته باشد و آستانه تحمل دولت در تحمل رسانه ها بسیار پایین و نازل باشد. اقدام به بستن سایت ها و روزنامه ها و خبرگزاری ها از سوی وزارت ارشاد نشان از تغییر رویه است در گذشته این کار از سوی دادگاه صورت می گرفت و هیات منصفه بود که رای به بستن یک رسانه می داد. بعد هم اساساً یک نشریه و یک رسانه را نباید تعطیل کرد. اگر مطلبی نوشته شده باید جواب آن را داد نه اینکه ما بیاییم و هویت رسانه ای را حذف کنیم. آلان در طول ماه گذشته سه سایت ایران نیوز، بازتاب و فردا تعطیل شده است و خبرگزاری ایلنا و مطبوعات منتقد نظیر هم میهن را تعطیل کرده اند. این تنگ نظری مردم را به سوی نامطلوبی می برد.

یعنی شما معتقدید که چرایی این برخوردها به این دلیل است که دولت نسبت به نقد عملکرد خودش بسیار حساس است؟

بله بسیار حساس شده است.

خوب این یعنی اینکه دولت با این اقدامات قصد دفاع از کارنامه خودش را ندارد و گر نه خوب چه اشکالی دارد دولتمردان که مدام از شفافیت کارنامه کاری خود دم می زنند این نقد رسانه های اتفاقاً به بهبود وجهه و کارنامه کاری آنها هم کمک می کند.

بخش قابل توجهی از این بی تحملی های بر می گردد به ناتوانی دولت در ارائه یک عملکرد مثبت و کارایی مطلوب. وقتی مدام عملکرد دولت نقد می شود خوب این یعنی اینکه یک تفاوتی در عمل و گفتار دولت وجود دارد. دولتی که این همه در مقابل انتقادات بی تحمل باشد در گذشته سابقه نداشته است. با وجود هجمه رسانه های طرفدار به دولت گذشته هیچ وقت ما شاهد این بی تحملی در دولت اصلاحات نبودیم. چرا که دولت هم به شکل قابل قبولی می آمد جواب این نقدها را می داد. اما آلان تا نقدی مطرح می شود به جای اینکه طرفداران دولت بیایند پاسخگوی انتقادات باشند به آسانترین راه یعنی تعطیلی رسانه پناه می برند و به این شکل جامعه را نسبت به دسترسی آزاد به اطلاعات محروم می کنند.

در بین اعضای فراکسیون اقلیت شما به جمع کننده امضای استیضاح معروف شده اید. حتی بی بی سی هم در یک کاریکاتور شما را در حالیکه با یک برگه دنبال امضاء نمایندگان می گردید نشان داده بود( قنبری می خندد) بعد از استیضاح دو وزیر آیا باز هم استیضاح وزیر دیگر در دستور کار فراکسیون هست؟ اگر جواب شما مثبت است چه وزیری؟

با توجه به اینکه اکثریت نمایندگان هم سوی طیف حاکم هستند و هیات رییسه مجلس هم دخالت منفی در بحث استیضاح دارد من معتقدم که استیضاح وزیری به آن شکلی که منجر به تغییر وزیر شود، به نتیجه نمی رسد. اما این باز سلب مسئولیت از ما نمی کند و اینکه دنبال استیضاح وزیر نرویم. همین که استیضاح وزیر مطرح شود و مشکلات آن وزارت خانه در صحن علنی مجلس به بحث گذاشته شود و ناکارامدی آن وزیر را متذکر شویم در یک سطح کلان می تواند در رفتار این وزارت خانه تاثیر گذار باشد و حداقل یک تلنگری است که می تواند به دگرگونی منجر شود. هر چند این دگر گونی مطابق هدف ما نیست. ولی ما در مقابل مسوولیت خود در مقابل مردم انجام دادیم. در بحث وزیر هم با توجه به سطح وسیع ناکارمدی ها در دولت و اینکه ما می دانیم این استیضاح ها به نتیجه ای نمی رسد ولی تا پایان عمر این مجلس با توجه به عملکرد نگران کننده وزیر ارشاد در برخورد غیر منطقی با رسانه ها در دستور کار استیضاح است. اگر چه پیش از وزیر آموزش و پرورش قرار بود استیضاح شود ولی سعی ما بر این است که گزینه بعدی وزیر ارشاد باشد.

عملکرد وزارت امور خارجه هم از نگاه بسیاری حتی اعضای کمیسیون امنیت ملی نگران کننده است

بله، با توجه به عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور آقای متکی هم باید استیضاح شود. اکثر طیف اقلیت بر این امر متفق القولند. ولی خوب با توجه به اینکه مدیریت پرونده هسته ای و بسیاری دیگر از مسائل سیاست خارجی در اختیار ایشان نیست اما چون ایشان در بحث سیاست خارجی مسئول هستند، استیضاح ایشان در دستور کار فراکسیون است. با توجه برخوردهایی که اخیراً هم صورت گرفته است استیضاح متکی جدی است.